فندق بانو

این روزا هم داره تند می گذره هم کند ...

دل تو دلم نیست فندق بانو رو ببینم می خوام ببینم چقدر شبه کیانه؟ دیشب خوابشو دیدم فرمت کلی صورتش مثل کیان بود اما با چشم و ابرو و موهای مشکی ... وای که چقدر دلم می خواد موهاش مثل کیان باشه... حالا تا خدا چی بخواد فندقکم تو سالم باش و درست حسابی بزرگ شو و به موقع بیا نصف دغدغه های من حله ... دوست دارم

این روزا کیان هم در به در دنبال اسم هست برای خواهری به قول خودش نینک یا انگری برد زرد .... از کتایون رضایت داده اومده بیرون الان اسمهای آگرین و آوین ( خواهر دوست و دوست مهدشو) برای نی نی پسندیده. دیروز هم تو تی وی اسم آیسان رو شنیده اومده به من میگه اسم پیدا کردم آیسان خوبه؟ شما دوست داری؟ خیلی قشتنگه هااااااا.... اسم دختر هم هست خودم دیدم...

حالا بعد از این نظر سنجی که خودم راه انداخته بودم که کارین فعلا بیشترین رای رو آورده، آقای همسر کلاً اسمای دیگه ای تو فازهای دیگه ای پسندیدن که کارین آخرین گزینه هست البته... فعلاً اسمها به ترتیب اولویت اول رومینا بعد الینا بعد به اصرار من رونیکا هست و آخرشم کارین ... دیگه مهم نیست عشقم فندق من خوشگل من ... من الان هر 4 تا اسم رو دوست دارم هر کدوم شد به نظرم بهت میاد... فقط دوست دارم زودتر اسم دخملیم نهایی بشه که با اسم خودش صداش کنم...

همین امروز 30 هفته ام تمام شد... عاشق تکون خوردناشم خیلی اوضاع احوالم بهتره... شاید برای این باشه که می دونم به زودی ها دیگه می بینمش