چند عکس از کیان
انقدر از کیان عکس نذاشتم که الان باید سعی کنم یه کم جبرانش کنم عکسا از مهر ٩١ به بعد هستن البته عکسا این طرف سال هم نیستن ایشاا... مامانی تنبلی رو میذاره کنار و از رو دوربین از اونها هم می ذاره:
عشقم که عاشق دایناسورهاست و اطاعات زیادی هم ازشون داره:
از مهد اومده و یه بار رو پله ها و تو اینه خونه مامان فری اینا ظاهر خودشو چک می کنه:
کیان و سارینا در رستوران و خسته از نکن بکن بزرگترها:
باز گفتیم داریم عکس می گیریم ژست گرفته:
عشق من هم چنان بانزاکت و روی صندلی ماشین میشینه:
کیان جون عاشق شمال و جنوب و هر جایی که مرطوبه و دریا داره و حلزون و ...
:
دیوار آشپزخونه مامان فری اینا که وایتبرد کیانه:
کیان بعد از سه سالگی در برعکس رفتن از سرسره استاد شد البته دیگه براش الان جذابیتی نداره:
در حال بازی با ساخته های دست خودش البته الان بعد از 6 یا 7 ماه تازه کاتالوگ لگو رو کشف کرده که هر چی می خواد بسازه باید با کمک یه بزرگتر باشه و هنوز خودش نمی تونه قبلش با خلاقیت خودش درست می کرد و عمدتا ماشین یا هواپیما:
آماده برای رفتن به مهد نمی دونم چرا ولی ناراضی!!!:
چند تا نقاشی مال همون 4 یا 5 ماه پیشه ... کلا زمستون عاشق نقاشی بود که بعدشم ازش به همراه نقاشیش عکس و فیلم بگیریم ... همش هم هیولا هزار پای هیولا، حلزون هیولا، حیوونای ترکیبی فقط یه با رآدم برفی معمولی کشید که اونم گذاشتم...
کیان و دوستای صمیمیش آوین و آرتان که تو مهد درین باهاشون دوست شده و دوست مونده:
اینجا هم برای اولین بار وقتی فهمید داریم عکس میگیریم ژستای مناسب داشت کلا اون رو رو مود بود:
از نوادر مواقعی که از ماهیش درست استفاده می کنه ... فکر کنم همین یه بار بوده البت که دلم خواست این لحظه با عکس ثبت بشه :
و اینم کیان با عشقاش انگری بردز بعد از بن تن: