اولین غلت رومینا
عشقم شنبه این هفته اولین غلت از شکم به تاقباز رو زد... انمی دونم قبلشم بلد بوده یا نه چون من اصلا به شکم نمی خوابونمش بعدشم یه عالمه بار از هر دو طرف برام غلت زده فقط وروجک نذاشته تا این لحظه ازش فیلم بگیرم
حال یه کم هم عکس بذارم اگرچه همه عکسای من مال تو خونه هست و بچه ها که بیرون میرن رو خاله ازشون عکس میگیره...
رومینا رو خیلی سعی کردم پستونکی کنم و خداییش موفق شده بودم ها حداقل میگرفت تا اینکه انگشت و دستشو کشف کرد الان دیگه خیلی سخت پستونک می خوره:
عشقم که داشت غرغر می کرد...
دختر عاشق نور من:
معمولا تو راکر می خوابه و منم دست بهش نمیزنم...
کیانی هم خواخری رو انقده دوست داره که عکس خواخری رو گرفته و رو تبلتش انداخته...
دخملک انگشت خورمن ... وقتی انگشتش در میاد نمی تونه مستقیم تو دهنش بذارتش برای همینم از دست چپشم کمک می گیره و ... بعد هم عین شیری خوردن بیهوش میشه...
از عروسکهای آویز تختشم عاشق زرافه قرمزه هستش...
و کیان در حال بازی فوتبال روی رمپ با دخمل همسایه...